آنچه كه غرب بر نمي تابد اين است كه ما زن را با ماهيت زنانه قبول داريم آنچه كه غرب بر نمي تابد اين است كه ما زن را با ماهيت زنانه قبول داريم ، اين ماهيت، احساس و عواطف مادر بودن است اما غرب مادر بودن را نقش اجتماعي تعريف كرده است كه زن مي تواند براساس اجتماعي بودن، آن نقش را كنار بگذارد در حالي كه اسلام براي زن يك نقش همسر بودن را تعريف كرده كه آرامش همسر را تأمين مي كند و اين نقش در غرب ناديده گرفته شده و به همين دليل هيچ آرامشي در زن و مرد غربي ديده نمي شود به گزارش عنقا به نقل از طنین یاس؛ مینو اصلانی رئیس سازمان جامعه زنان کشور گفت : يكي از بركات انقلاب اسلامي ايران احياي هويت زن مسلمان است و باتوجه به ديدگاه امام خميني(ره) كه برگرفته از اسلام ناب بود؛ حضور زنان در اجتماع بازنگري و بازخواني شد.
وي با اشاره به بيانات رهبر معظم انقلاب در سومين نشست انديشه هاي راهبردي زن و خانواده تصريح مي كند: «بنا بر فرموده ايشان نظام ما و اسلام هيچ مخالفتي با فعاليت اقتصادي زنان ندارد، اما بايد در اين راستا 2 مؤلفه همواره مدنظر قرار گيرد، نخست خانواده و ديگري تربيت نسل است. اين در حالي است كه حضور اجتماعي و اقتصادي زنان امري پسنديده است و جامعه نيازمند اين استمداد است چرا كه جامعه اي پيشرفت مي كند كه از توان همه افراد استفاده كند؛ اين دو شرط با نظام سرمايه داري مخالفت دارد چرا كه نظام سرمايه داري به زن نگاه سرمايه داري و ترويج بي بندوباري دارد و اين دو اصلي را كه رهبر فرمودند به اهداف غرب در بحث زن و خانواده ضربه وارد مي كند و مانع تحقق اهداف آنها مي شود. از اين رو به سياه نمايي در حقوق زنان در ايران مي پردازند اما بسياري از مهمانان خارجي كه به ايران مي آيند به اين نكته اذعان دارند كه زنان در مشاركت سياسي و اجتماعي و اقتصادي و آبادگري كشور حضور فعال دارند ضمن اينكه ساليانه هزاران دختر دانشجو و دانش آموز در طرح هاي سازندگي در بسيج شركت مي كنند.» رئيس بسيج جامعه زنان كشور در خصوص اينكه چرا بيگانگان موضوع حقوق زنان را بازيچه اهداف ضد ايراني خود قرار مي دهند، گفت: « اين موضوع دلايل زيادي دارد ابتدا بايد به اين نكته توجه داشت كه ما در حقوق زنان به يك نظام واره معتقديم يعني اينكه حقوق زن در اسلام نظام جامع و كامل است و از آنجا كه غرب از اين نظام واره محروم است يك سري مصداق ها را مطرح مي كند، باتوجه به بيانات شهيد مطهري كه در كتاب نظام حقوق زن در اسلام مطرح مي كند ارث، ديه، حق حضانت و نفقه مجموعه اي از اين نظام واره است و با پياده كردن اين نظام توجه به حقوق زنان جامع ديده مي شود از اين رو غرب در اينجا بحث ارث را عليه ما مطرح مي كند.
البته بايد به اين نكته اشاره داشت كه نتيجه اين نظام واره كاملا نفع تامّي دارد كه به خود زن و خانواده برمي گردد اما وقتي غرب به طور مصداقي برخورد مي كند موضوعاتي را عليه ما مطرح مي كند و اين نظام واره را بازيچه خود قرار دهد علت اين مسئله هم اين است كه هيچ مكتبي در دنيا به اندازه اسلام به شخصيت زن اهميت نداده است و در هيچ يك از كتب آسماني بخش مهمي به نام زنان نيست، ضمن اينكه در قرآن نيز سوره اي به نام زن داريم كه موضوعاتي را در خصوص زنان مطرح مي كند و نمونه و الگوي همه انسان ها يك زن معرفي مي شود.»
وي ادامه داد : «غرب با نظام واره اي كه اسلام در خصوص زنان دارد به طور مصداقي برخورد مي كند و از همين جا تمامي هجمه هايشان در بحث زنان عليه ما شروع مي شود. از اين رو در بحث اساسي و كلان وارد بحث با ما نمي شوند چرا كه چيزي در دست ندارند كه به ما عرضه كنند؛ غرب زن را كالا و عروسك دست سرمايه داران مي داند اما ما براي زن كرامت انساني قائل هستيم و با ديدگاه غرب نسبت به زن مخالفت مي كنيم چرا كه غرب آزادي زن را بر مبناي تفكر الحادي و انحرافي خود مطرح مي كند و از آنجا كه ما زن را بر مبناي فطرت و وظايف الهي تعريف مي كنيم لذا طبيعي است كه سر منشأ اختلاف ما با آنها در مباحث اصلي اعتقادي و رويكردي است كه ما اساساً به انسان داريم.»
اصلاني تأكيد کرد: «وقتي به موضوع انسان شناسي در اسلام و غرب مي پردازيم مي بينيم كه اساساً جايگاهي كه غرب براي انسان قائل است بسيار نازل است و انسان را در محيط خاكي و در مدت زمان كوتاه حيات مطرح مي كنند اما ما مي گوييم كه انسان داراي بعد مادي و معنوي است، اما غرب در سرمنشأ انسان شناسي انسان ها را اعم از زن و مرد را در داشتن يك زندگي مادي و كوتاه مطرح مي كنند كه زن و مرد مسئوليتي نسبت به هم ندارند و همين تفكر آنها سرمنشأ اختلاف ما با آنها است كه در بحث زنان هم به اين صورت است.
در غرب و پس از رنسانس اين تفكر شكل گرفت كه زن و مرد با يكديگر كاملا مساوي هستند و بايد در جامعه به طور مساوي نيز نقش آفريني كنند اما براساس مباحث فكري، تكليف و تكوين بين زن و مرد به لحاظ روحي، توان جسمي و انجام وظايف تفاوت هايي وجود دارد.» غرب پس از رنسانس اولين كاري كه در اين فرآيند انجام داد آوردن زنان در صحنه هاي كارهاي سخت و ارزان بود و اين شعار را سر داد كه زنان به صحنه بيايند و در كارخانه ها كارهاي سنگين انجام دهند چرا كه با مردان تفاوتي ندارند؛ غرب با اين كار نوعي وادگي در نقش زنان ايجاد كرد چرا كه اگر نقش مادري و همسري و خانوادگي او تقويت مي شد اين مسئله براي زنان در اولويت قرار مي گرفت و مسائل اقتصادي به حاشيه مي رفت و اين مسئله براي غرب مطلوب نبود.
غرب تمام تلاش خود را انجام داد كه زن را به عنوان عنصر كار ارزان به صحنه اقتصاد بياورد، متأسفانه اين مسئله باعث شده كه زندگي به سمت اشرافگري برود و بحث مصرف گرايي تقويت شود، به هر حال هر زمان كه خانواده تشكيل شود يكسري ملاحظات در مصرف و ارتباطات شكل مي گيرد اما غرب مؤلفه هاي فطري را مغاير با وضعيت خود مي ديد.
به همين دليل اصلاني معتقد است كه « حضور زنان در غرب به عنوان كارگران ارزان قيمت و پركار و بي توقع چند امتياز براي سرمايه داران و سردمداران ليبرال دموكراسي داشت نخست آنكه به لحاظ نيروي زياد با توقع كم به سرمايه هايشان اضافه مي شد و با درآمد بدون چارچوب، مصرف گرايي به وجود مي آيد از اين رو زنان به عرصه كار بيايند و مصرف گرايي را توسط آنها شكل دهند؛ اين مسئله در غرب خانواده ها را دچار چالش كرد و توجه به اين نهاد و فرزند كم رنگ تر شد.»
اما پس از انقلاب صنعتي روز به روز توجه به خانواده و داشتن فرزند در غرب كم رنگ شد و افراد به صورت فردي زندگي مي كنند و در اينجا فرهنگ فردگرايي شكل مي گيرد كه سرمنشأ آن كه ليبرال دموكراسي غرب است بحث فردگرايي و اومانيسم مطرح مي شود و همه چيز بر مبناي اومانيسم شكل مي گيرد.
به اين صورت كه فرد همه چيز را تنها براي خودش مي خواهد و بحث خانواده كم رنگ مي شود و گذشت و ايثار و فداكاري به دست فراموشي سپرده مي شود و ظرافت هاي زنانه كه براي به پا داشتن يك خانواده تدبير مي شود به مسخره گرفته مي شود. قبل از انقلاب اهميت زنانه و عاطفه كه وديعه الهي است خدشه دار مي شد كه امام راحل هويت زن را بازگرداند. اين محل اختلاف با غرب است چرا كه اسلام قائل به برگرداندن هويت اصلي زن و تحكيم بنيان خانواده است. رسالت اصلي زن تربيت نسل است و انقلاب اسلامي مشوق زنان براي پيشرفت اجتماعي، علمي، سياسي و فرهنگي است.
وي ادامه داد : «آنچه كه غرب بر نمي تابد اين است كه ما زن را با ماهيت زنانه قبول داريم ، اين ماهيت، احساس و عواطف مادر بودن است اما غرب مادر بودن را نقش اجتماعي تعريف كرده است كه زن مي تواند براساس اجتماعي بودن، آن نقش را كنار بگذارد در حالي كه اسلام براي زن يك نقش همسر بودن را تعريف كرده كه آرامش همسر را تأمين مي كند و اين نقش در غرب ناديده گرفته شده و به همين دليل هيچ آرامشي در زن و مرد غربي ديده نمي شود و هرچه قدر به پيشرفت علمي رسيده اند به آسايش رسيده اند اما به آرامش نرسيده اند؛ اين وجه اختلاف ما با غرب است كه باعث شده به كينه توزي با ما بپردازند.
حضور زنان غربي در صحنه هاي كاري سخت و ارزان
هنوز خبری در این بخش ارسال نشده.